اخلاق درحقوق وارتباطات حقوقی

در حقیقت این احکام با بایدها و نبایدها ونیز درست ها و نادرست ها سر و کار دارند

اخلاق درحقوق وارتباطات حقوقی

در حقیقت این احکام با بایدها و نبایدها ونیز درست ها و نادرست ها سر و کار دارند

تعریف اجمالی اخلاق

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۱۹ ب.ظ

برای تعریف اخلاق به دو طریق می توان وارد بحث شد: یکی بررسی لغوی واژه اخلاق و رسیدن به یک تعریف اصطلاحی;دیگر در نظر گرفتن اخلاق به عنوان یک مجموعه و نظام، بدون در نظر گرفتن ریشه لغوی آن .

الف) اخلاق و بررسی واژه آن

اخلاق جمع واژه خلق و یا خلق است . راغب اصفهانی می گوید: «خلق با خلق در اصل یکی هستند همچون شرب و شرب و صرم و صرم . لکن خلق به کیفیات، شکل ها و صورت هایی اختصاص پیدا کرده است که با چشم دیده و درک می شوند;اما خلق مخصوص نیروها و سرشت هایی است که با بصیرت، مورد ادراک قرار می گیرند . قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم ص می فرماید: «انک لعلی خلق عظیم;تو بر صفات بزرگی هستی .» (1) بنابراین اگر گفته شود که فردی خلق و خلق خوبی دارد، یعنی هم از نظر ظاهر و اندام زیبا است و هم دارای صفات باطنی خوبی است . بر اساس این تعبیر، خلق و اخلاق همان ملکات و سجایای نفسانی است . استاد مصباح یزدی در این باره می آورد: «کلمه اخلاق که جمع خلق است در اصل لغت به معنای یک صفت نفسانی است، یا یک هیئت راسخه، یک حالتی که در نفس رسوخ داشته باشد، و موجب این بشود که افعالی که متناسب با آن صفت هست بدون احتیاج به تروی، یعنی فکر کردن و سنجیدن، از انسان صادر شود .» (2)

مرحوم علامه طباطبایی در این مورد می گوید: «خلق عبارت است از ملکه نفسانیه ای که از آن افعال به سهولت و راحتی صادر می گردد که البته این مطلب خود به دو بخش فضیلت و رذیلت منقسم می گردد . فضایل اخلاقی عبارتند از ملکات پسندیده مثل عفت و شجاعت;و رذائل اخلاقی عبارتند از ملکات ناپسند، مثل هرزگی و ترس . البته هنگامی که اخلاق و یا خلق استفاده می شود، در مرحله اول از آن، خلق نیکو و فضائل فهمیده می شود .» (3)

صدرالدین شیرازی در تعبیری، تقریبا تعریف مشابهی از علم اخلاق ارائه کرده است . ایشان می گوید: «مقصود از حکمت عملی که در کنار حکمت نظری قرار می گیرد عبارت است از علم به ملکات و صفات مطلقا و علم به آنچه که از این ملکات صادر می شود .» (4)

چنان که پیدا است، در این تعاریف اندیشمندان با در نظر گرفتن ریشه و معنای لغوی واژه اخلاق به تعریفی اصطلاحی ست یازیده اند که درجای خود، راه گشا، معتبر و قابل اعتنا است .

ب) اخلاق به عنوان یک مجموعه

بر اساس این نگرش «اخلاق غالبا به عنوان راهی برای قانونمند ساختن افراد در جوامع، پنداشته شده است . اخلاق عکس العملی است نسبت به مشکل همکاری در میان افراد یا گروه های رقیب، و هدفش فرو نشاندن نزاع هایی است که ممکن است در ظروف اجتماعی رخ دهد . البته اعمال قدرت هم راهی است برای داوری در مقام تنازع، ولی اخلاق با اعمال قدرت فرق می کند: اخلاق به اصول و قواعدی از عمل متمسک می شود که قانونی موجه به شمار می آیند;یعنی در نماد خود با نوعی وجاهت و تایید همراهند که بالقوه مورد قبول آحاد جامعه اند .» (5)

به گفته آر . اف . اتکینسون: «. . . اخلاق، دستگاهی از عقاید جاری در جامعه درباره منش و رفتار افراد آن است . درباره این که افراد آن جامعه چه رفتار و منشی باید داشته باشند .» (6) فولکیه نیز در مجموع قوانین رفتاری که انسان با] اخلاق عبارت است از [تعریف علم اخلاق چنین می آورد: « مراعات آن می تواند به هدفش دست یابد .» (7)

برخی دیگر در تعریف اخلاق به عنوان یک مجموعه چنین گفته اند: «معنای دیگر اخلاق عبارت است از مجموعه قواعد و دستوراتی که انسان را به کمال مطلوب و به تعبیری دیگر به سعادت می رساند» . (8)

به هرحال به نظر می رسد که تعاریف مذکور تا اندازه ای مقصود ما را برآورده سازند (9) . براین اساس ما نیز حقوق را مجموعه ای از قوانین تلقی می کنیم که از سوی مرجعی معتبر و قانونی وضع شده است و از طریق اهرم هایی که در اختیار دارد ما را به انجام یا ترک کاری ملزم می کند . از سوی دیگر در تعریف اخلاق می گوییم: اخلاق عبارت است از مجموعه قواعد و هنجارهایی که در راه رسیدن انسان به کمال مطلوب، کارساز و مؤثر می باشد .                                                                                                         1. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، دارالکاتب العربی، ماده خلق، ص 159 .

2. محمد تقی مصباح یزدی، دروس فلسفه اخلاق، اطلاعات، تهران، 1370، ص 9 .

3. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، 1392، ج 19، ص 369 .

4. صدرالدین شیرازی، اسفار اربعه، ج 4، ص 116 .

5. «دین و اخلاق » ، فرهنگ و دین ، زیر نظر بهاالدین خرمشاهی، طرح نو، تهران، 1374، ص 5- 6 .

6. آر . اف . اتکینسون، درآمدی به فلسفه اخلاق، ترجمه سهراب علوی نیا، مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1370، ص 16 .

7. الاخلاق النظریه، ص 10 (به نقل از: سید محمد رضا مدرسی، فلسفه اخلاق، سروش، تهران، 1371، ص 15- 19).

8. محمد تقی مدرسی، «میزگرد دین و اخلاق » ، معرفت، ش 15، ص 6 .

9. لازم به ذکر است که تعریف هر کدام از این دو مقوله مبحثی بسیار گسترده است که در مجال و محدوده این بحث نمی گنجد و آنچه آورده شد، صرفا برای آشنایی اجمالی خوانندگان با این امور است .

               

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۲۶
leila manzouri

نظرات  (۲)

با سلام و عرض ادب ،متن ها عالی بود انشالله این مار مداومت داشته و این وبلاگ به هدف ‌مقصود برسد با تشکر
پاسخ:
با سلام و تشکر از نظر شما بزرگوار ،حتما این حرکت ادامه دار خواهد بود 
سلام و سپاس دارم خدمتتون. وبلاگ قالب خوبی داره و محتوایش حس خوبی در مخاطب ایجاد می کند. آرزوی موفقیت و پیشرفت دارم.
پاسخ:
سلام خدمت استاد ارجمند   
این گزینه را دنبال خواهم کرد امیدوارم بتوانم پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته باشم ‌. 
با سپاس از شما 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی